پایان نامه رابطه بین سهامدار عمده و مدیریت موجودی‌ها

- تعاریف نظام حاکمیت شرکتی

در مورد حاکمیت شرکتی تعریف مورد توافقی وجود ندارد. تعریف‌های موجود از حاکمیت شرکتی در یک طیف وسیعی قرار می‌گیرند. دیدگاه‌های محدود در یکسو ودیدگاه‌های گسترده در سوی دیگر طیف قرار دارند. در دیدگاه‌های محدود، حاکمیت شرکتی به رابطه شرکت وسهامداران محدود می‌شود این الگو در قالب نظریه نمایندگی بیان می‌شود. در آن سوی طیف، حاکمیت شرکتی را می‌توان به صورت شبکه از روابط در نظر گرفت که نه تنها میان شرکت ومالکان آن‌ها (سهامداران) بلکه میان شرکت وتعداد زیادی ازذینفعان از جمله کارکنان، مشتریان، فروشندگان، دارندگان اوراق قرضه و…وجود دارد. چنین دیدگاهی در قالب نظریه ذینفعان دیده می‌شود (کاشانی پور ورسائیان، 1388).

اولین تعریف برای حاکمیت شرکتی توسط اقتصاددان معروف میلتون فریدمن[1] ارائه شد. با توجه به تعریف فریدمن، نظام حاکمیت شرکتی هدایت واحد تجاری با در نظر گرفتن تمایلات مالکان یا سهامداران است؛ به طوریکه تا حد امکان منجر به کسب پول شود، هر چند باید با قوانین اولیه اجتماع که در بردارنده معیارهای قانونی ومحلی است، مطابقت داشته باشد. این تعریف مبتنی بر مفهوم اقتصادی به حداکثر رساندن ارزش بازار از طریق سود می‌باشد که بر سرمایه‌گذاری تأکید دارد (فهیمی، 1389).

بررسی ادبیات موضوع نشان می‌دهد که هیچ تعریف مورد توافق در مورد حاکمیت شرکتی وجود ندارد و تفاوت‌های چشمگیری در تعاریف ارائه شده وجود دارد. به طور کلی تعاریف مربوطه را در سه دسته عمده می‌توان طبقه بندی کرد.

1) تعاریف محدود مانند تعریف گزارش کادبری[2]

2) تعاریف میانه مانند تعریف پارکینسون

3) تعاریف گسترده مانند تعریف IFAC

تعریف کادبری: حاکمیت شرکتی، سیستمی است که شرکت‌ها با آن هدایت و کنترل می‌شوند.
تعریف پارکینسون: حاکمیت شرکتی، فرآیند نظارت و کنترل برای تضمین عملکرد مدیر، مطابق با منافع سهامداران است.

تعریف IFAC (فدراسیون بین المللی حسابداران): تعدادی از مسئولیت‌ها و شیوه‌های به کار گرفته شده توسط هیئت مدیره و مدیران مسئول، با هدف مشخص کردن مسیر استراتژیک، به گونه‌ای که تضمین کننده دسترسی به اهداف و مصرف مسئولانه منابع باشد.

از تمام تعاریف مرتبط با حاکمیت شرکتی دو مفهوم کلان، به شرح زیر استنباط می‌گردد

  1. حاکمیت شرکتی یک مفهوم میان رشته ای است.
  2. هدف نهایی آن دستیابی به چهار مورد زیر است:

1) رعایت حقوق ذی‌نفعان

2) پاسخگوئی[3]

3) شفافیت

4) عدالت. (شاه‌میری، 1386)

تعاریف محدود حاکمیت شرکتی متمرکز بر قابلیت‌های سیستم قانونی یک کشور برای حفظ حقوق سهامداران اقلیت می‌باشد (مثلاً پارکینسون[4] 1994 یا، لاپرتا[5]، و همکاران 1998) این تعاریف اساسا برای مقایسه بین کشوری مناسب هستند و قوانین هر کشوری، نقش تعیین کننده‌ای در سیستم حاکمیت شرکتی دارد. در ادامه تعدادی از تعاریف در مورد حاکمیت شرکتی ارائه می‌شود. (حساس یگانه،1384)

[1] Milton Friedman

[2]. Cadbry Reaport

[3]. Accountability

[4]. Parkinson

[5]. Laparta

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 thesis

متن کامل

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.