پایان نامه ارشد حسابداری: تفاوت بین مالیات بر درآمد شخصیت اقتصادی و مالیات بر درآمد شخصیت های قانونی

عنوان کامل پایان نامه :

 مقایسه مالیات بر درآمد شخصیت اقتصادی با مالیات بر درآمد شخصیت های قانونی مجزای گروه شرکت ها

5-2 ) خلاصه و نتیجه گیری

در نوعی دیگر از ترکیب که در آن کنترل واحد تجاری فرعی از طریق تحصیل سهام در اختیار واحد تجاری اصلی قرار می گیرد، تهیه صورتهای مالی تلفیقی ضرورت می یابد در این حالت هم واحد تجاری اصلی و هم واحد تجاری فرعی به شخصیت مستقل قانونی فعالیت می کنند و صورتهای مالی جداگانه ارائه می کنند. اما از آنجایی که واحد تجاری فرعی تحت کنترل واحد تجاری اصلی است و مدیریت واحد تجاری اصلی سیاستهای مالی و عملیاتی واحد تجاری فرعی را تعیین می کند، لذا واحد تجاری اصلی و واحد تجاری فرعی، یک واحد اقتصادی تلقی می شوندو وضعیت مالی و نتایج عملکرد آنها باید در یک مجموعه صورتهای مالی به نام صورتهای مالی تلفیقی ارائه شود.

گزارشگری مالی گروه اقتصادی به رغم اهمیت شخصیت واحد این گروه از جمله مسائل بحث برانگیز است زیرا گروه شخصیت قانونی ندارد و بنابراین قادر به صدور سهام، تملک دارایی و تحمل بدهی نیست، گروه شخصیتی ندارد که بتوان آن را به محاکم قضایی احضار و علیه آن اقامه دعوی کرد، گروه به لحاظ نداشتن شخصیت قانونی نمی تواند تقسیم سود کند، افزون براین اعتبار دهندگان نمی توانند برای ارزیابی توان پرداخت بدهی به منابع سایر شرکت های گروه، به غیر از شرکت هایی که به آن وام داده اند، اشاره کنند. اما سلسله روابط اقتصادی و ماهیت کنترل شرکت اصلی بر شرکت های فرعی، توجیه را برای تلقی این مجموعه به عنوان یک مجموعه اقتصادی واحد فراهم نموده است.

فرآیند تلفیق ، مستلزم ترکیب گزارشگری مالی دارایی ها، بدهی ها، درآمدها و هزینه های جداگانه دو یا بیشتر از شرکت های وابسته به هم است، گویی آن که، بخشی از یک شرکت یگانه بوده اند.

خلاصه ای از مطالبی که در فصول قبل در مورد ارتباط بین شرکتهای عضو گروه تجاری و مالیات بر درآمد شرکتها بیان شد به شرح ذیل می باشد:

شرکتهای عضو گروه تجاری درون یک کشور، با انتقال سود بین اعضای گروه، نرخ موثر مالیات خود را کاهش می دهند(اسچولس و همکاران 2002،گراملیچ و همکاران2004).انتقال سود بین اعضای گروه تجاری ممکن است منجر به حداقل سازی مالیات شود، زیرا قوانین مالیاتی با سود و زیان شرکتها به صورت نامتقارن برخورد می کند. به این صورت که اگر نتیجه عملیات شرکت در پایان یک سال مالی، سود باشد شرکت مزبور باید مالیات بر سود خود را پرداخت کند اما اگر نتیجه عملیات شرکت در پایان یک سال مالی، زیان باشد دولت چیزی به عنوان مالیات زیان به شرکت پرداخت نمی کند(بیوسلینگ و دلف2006).درست است که قوانین مالیاتی زیان های سال قبل را برای تعیین مالیات سال بعد در نظر می گیرند اما این کمبود را از بین نمی برد(بیوسلینگ و دلف2006). منظور از کمبود این است که اگر شرکت مالیات بر زیان خود را در سال قبل از دولت دریافت می کرد، می توانست با وجه دریافتی از دولت بازده کسب کند، اما با توجه به قوانین مالیاتی، شرکتها فقط می توانند زیانهای سال های قبل را در پرداخت مالیات سالهای بعد لحاظ کنند. از این جهت دو یا چند شرکت عضو گروه تجاری که دارای وضعیت مالیاتی متفاوت هستند، می توانند مالیات کل خود را با انتقال سود از شرکتهای سودآور به شرکتهای زیانده ،کاهش دهند(بیوسلینگ و دلف2006).

در تحقیقاتی که در شرکتهای چند ملیتی انجام شده است، مشخص گردید که شرکتهای چند ملیتی برای کاهش مالیات خود، سودهای خود را از کشورهایی که دارای نرخ های مالیاتی قانونی بالایی بودند به کشورهایی که دارای نرخ مالیاتی قانونی پایین بودند انتقال میدادند (کالینس و همکاران 1998، رگو2003،میلس و نوبری2004). براساس تحقیقات انجام شده، انتقال سود اصولا به عملیات شرکت های چند ملیتی آمریکایی در کشورهایی با قوانین مالیاتی متفاوت برمی گردد.بر اساس تحقیقات انجام شده این انتقال از راههای مختلف صورت می گیرد. از جمله در تحقیقاتی که به موضوع اجتناب مالیاتی می پردازد عنوان شده است که شرکتهای عضو گروه های تجاری بین المللی، از طریق معاملات درون گروهی با شرکتهای خود در کشورهایی که دارای قوانین مالیاتی مختلف هستند، درصدد کاهش مالیات خود برمی آیند(کالینس و همکاران  1998،رگو2003،میلس و نوبری2004)

بطور کلی در مورد رابطه بین مدیریت سود و شرکتهای عضو گروه اعتقاد بر این است که شرکتها عضو گروه انعطاف پذیری بیشتری برای مدیریت سود و انتقال سود ، در مقایسه با شرکت های مستقل دارند(بتی و هریس2001). اما شیوه این رفتار هنوز هم تا حد زیادی مستند نشده باقی مانده است.

یکی دیگر از نتایج عضویت در گروه این است که بطور بالقوه برای شرکتهای عضو، تجربه و ابزارهای اختیاری بیشتری در جهت مدیریت سودهای گزارش شده فراهم می آید(بیوسلینگ و دلف2006)

معافیت های مالیاتی، انگیزه های قوی را در راستای اجتناب از مالیات ایجاد می کند، به طوریکه؛ شرکتهایی که مشمول مالیات هستند می توانند وارد رابطه اقتصادی با یک شرکت معاف از مالیات شده و با انتقال سود وراههای مختلف دیگر از پرداخت مالیات اجتناب کنند.

شرکتهای عضو گروه تجاری به دلیل دسترسی به بازار سرمایه داخلی ، به طور بالقوه کمتر نگران سود آوری گزارش شده جداگانه خودشان در رابطه با موضوع قراردادهای مالی هستند و انعطاف پذیری خودشان را در مدیریت سود برای کاهش مالیات ، گسترش می دهند.و نیز عضویت در گروه تجاری برای شرکتهای عضو انعطاف پذیری فوق العاده ای در مقایسه با شرکتها مستقل به وجود می آورد. چون آنها بطور هماهنگ می توانند از طریق انتقال سود از اعضای سودآور گروه به اعضای زیانده گروه ، برای کاهش بار مالیاتی اقدام کنند(گرملیچ و همکاران2004).در مقابل شرکتهای مستقل فاقد انعطاف پذیری هستند و باید برای اهداف حداقل سازی مالیات مکانیزم های دیگری را انتخاب کنند.

بطور خلاصه شرکتهای عضو گروه تجاری انگیزه بیشتری برای انتقال سود،برای اهداف مالیاتی دارند و برای انتقال سود از طریق معاملات درون گروهی با کنترل قیمت گذاری انتقالی ، دارای انعطاف پذیری هستند.

اگرچه رابطه بین سودآوری قبل از مالیات شرکتها و میانگین نرخ موثر مالیاتی هنوز به عنوان یک معضل باقی مانده است. اما بر طبق تحقیقات ویلکی و لیمبرگ(1993)( Wilkie & Limberg) و گوبتا و نوبری (1997)( Gupta & Newberry )انتظار بر این است که رابطه بار مالیاتی و سودآوری قبل از مالیات مثبت باشد . انعطاف پذیری گروههای تجاری در زمینه مدیریت سود در سطح شرکت و انتقال سود از شرکت های مشمول مالیات به شرکتهای معاف از مالیات، این انتظار را به وجود می آورد که رابطه بین سود قبل از مالیات و نرخ موثر مالیاتی شرکتهای عضو گروه تجاری ، در مقایسه با شرکتهای مستقل دارای همبستگی مثبت ضعیف تری باشد(بیوسلینگ و دلف 2006).براساس تحقیقات انجام شده انتظار می رود که شرکت های عضو گروه از انعطاف پذیریشان برای اجتناب از پرداخت مالیات استفاده می کنند. به عبارت دیگر نرخ موثر مالیاتی شرکتهای عضو گروه نسبت به شرکتهای مستقل پایین تر است.همچنین انتظار میرود که عضویت در گروه تجاری سبب شود که ارتباط نرخ موثر مالیاتی و سود قبل از مالیات در شرکت های گروه نسبت به شرکتهای مستقل ، همبستگی ضعیف تری داشته باشد.

در بعضی از کشورها مانند ایالات متحده آمریکا،وضع مالیات برای گروه تجاری بصورت کلی انجام می شود. به این صورت که سودهای بعضی از اعضای گروه به طور خودکار با زیان دیگر اعضای گروه جبران می شود و مالیات برای آنها بصورت کلی تعیین می شود. اما برای بعضی از کشورها همانند ایران ،مالیات بصورت جداگانه برای شرکتهای عضو گروه محاسبه می شود. وقتی که مالیات در سطح گروه به صورت کلی تعیین شود، دیگر لازم نیست که شرکتهای عضو گروه ، سود خود را برای کاهش مالیات به دیگر اعضای گروه انتقال دهند(بیوسلینگ و دلف2006).

در این راستا با مد نظر قرار دادن مطالب فوق و الهام از ادبیات تحقیق و مبانی نظری موجود یک فرضیه تدوین و با استفاده از داده های جمع آوری شده از نمونه تحقیق که شامل 46 شرکت در دوره زمانی 1391-1387 می باشد مورد آزمون واقع شدند. در ادامه خلاصه نتیجه حاصل از آزمون فرضیه پژوهش بیان می شود.

سوالات یا اهداف پایان نامه :

 هدف از این تحقیق کاربردی اثبات وجود تفاوت بین مالیات بر درآمد شخصیت اقتصادی و مالیات بر درآمد شخصیت های قانونی مجزای گروه شرکتها می باشد ، و در ادامه تجزیه و تحلیل علل اختلاف و ارائه پیشنهاداتی به سازمان امور مالیاتی کشور برای اتخاذ سیاست مالیاتی مناسب که دارای بیشترین کارایی بوده و مانع ازاستفاده گروههای تجاری از ابزارهای مختلف جهت مدیریت سود ، فرار و اجتناب مالیاتی می شود .چرا که شاهد افزایش روز افزون شرکتهای فرعی و وابسته در کشور هستیم و می توان با اتخاذ سیاستهای درست و قانونی شاهد افزایش میزان درآمد مالیاتی کشور بود که سهم عظیمی از درآمد دولت را به خود اختصاص میدهد، و افزایش این درآمد نیز دارای پیامدهای اجتماعی مثبت بوده و نهایتا باعث افزایش رفاه اجتماعی می شود.

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

پایان نامه - تز - رشته حسابداری

لینک متن کامل پایان نامه رشته حسابداری با عنوان : مقایسه مالیات بر درآمد شخصیت اقتصادی با مالیات بر درآمد شخصیت های قانونی مجزای گروه شرکت ها با فرمت ورد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.